آقا کسری آقا کسری ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دردونه مامان و بابا

رفتیم با هم رای دادیم - 24 خرداد سال 92

1392/4/10 11:02
نویسنده : مامان کسری
220 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه بود هوا دیگه گرم شده بود اون روز عشق من تا ساعت 30/10 خوابیدی وقتی بیدار شدیم بابایی نبود رفته بود دنبال عمو حسین تا بیارتش خونه عمو حسین یه مدتی بود نبود رفته بود مسافرت بابا رفت از یه مسیری سوارش کرد آوردش . ظهر اون روز رفتیم خونه مامانی عشرت تا هم عمو رو ببینیم هم ناهار اونجا بودیم . خلاصه تا عمو رو دیدی زدی زیر گریه و پریدی بقل من و چسبیدی بهم چون خیلی وقت بود ندیده بودیش از یادت رفته بود غریبی می کردی بعد هر چی بهت می گفتیم بگو عمو می گفتی آقا هی با انگشت نشونش میدادی میگفتی آقا اون روز خونه مامانی خیلی گرم بود چون کولرشون خراب بود بعد از اینکه ناهار خوردیم مامانی هم با ما اومد رفتیم خونه ما و با هم یه چرتی زدیم و استراحتی کردیم تا بعد ظهر ....... بعداز ظهر رفتیم پارک بعدشم رفتیم رای بدیم یه جمعیتی بود تو صف ایستادیم تا نوبتمون شد . خداروشکر می کنم که پسرم داره بزرگ میشه و لحظه به لحظه زندگی رو با من و باباش تجربه می کنه . پسرم ما رای میدیم به خاطر تو به خاطر آینده تو . امیدوارم ممکلتمون به جایی برسه که هیچ فقیر دیگه نداشته باشیم هیچ گدایی نداشته باشیم و هیچ کلاه برداری دیگه نباشه و همه مثل هم و در یه سطح باشیم و همه صحیح و سالم در پناه خدا زیر آسمون این کشور زندگی کنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سپیده مامان درسا
4 تیر 92 13:31
الهی آمین