روزی که کسری عزیزم قدم به این دنیا گذاشت و زندگی ما رو منور کرد
بعد از عمل سزارین خیلی درد داشتم فقط و فقط می گفتم مسکن بهم تزریق کنید با مکافات خوابیدم رو تخت . بعد پرستار مامانی کوچولو و خوشگل رو آورد . کسری عزیزم الهی مامان قربونت بره نمی دونی چقدر خوشگل بودی مامانی این لپات آویزون بود با یه مماغ کوچولو و لبهای کوچولو . واقعا خدارو شکر می کنم عزیز دل مادر . بابایی اینقدر ذوق داشت فکر کنم دیگه کسی تو بیمارستان نمونده بود که بهش شیرینی نده . قبل از اینکه تو رو بیارن پیشم خاله و عمه بالای سر من هی می گفتن وای چقدر بچه ات زشته . می خواستن منو اذیت کنن و هی می خندیدن . بعد که تو رو آوردن دیدم خدای مهربون یه فرشته بهم داده . (ساعت 10/30 صبح بدنیا اومدی گل مامان) مامانی تو 4 کیلو بودی با قد 51 سان...
نویسنده :
مامان کسری
10:55